مسعود طوسی سعیدی؛ سید حسن حسینی
چکیده
در این مقاله نخست، فیزیکالیسم، بر اساس پیشنهاد دیوید لویس، و از طریق به کاربردن مفهوم فرارویدادگی تعریف میگردد. پس از آن، توضیح داده میشود که از میان دیدگاههای متنوع نوخاستهگرایانه، تعداد معدودی ...
بیشتر
در این مقاله نخست، فیزیکالیسم، بر اساس پیشنهاد دیوید لویس، و از طریق به کاربردن مفهوم فرارویدادگی تعریف میگردد. پس از آن، توضیح داده میشود که از میان دیدگاههای متنوع نوخاستهگرایانه، تعداد معدودی را میتوان برگزید که با تعریف مدنظر از فیزیکالیسم، ناسازگاری هستیشناسانه داشته باشند. در این راستا، دیدگاه نوخاستگی جوهری، بر اساس آرای هاسکر، لو و تونر، و دیدگاه نوخاستگی علّی بر اساس آرای اوکانر و ونگ، تقریر شده و ناسازگاری آنها با فیزیکالیسم، تبیین میگردد. در ادامه، نسبت میان هر کدام از این دیدگاههای منتخب نوخاستهگرایانه، با یکدیگر و با فیزیکالیسم و دوگانهگرایی دکارتی، سنجیده میشود. در انتها، بر اساس تحلیل متافیزیکی انجام شده، پیشنهادی اولیه از یک موضع نوخاستهگرایانه جدید ارائه میشود که از حیث هستیشناختی، طرحی از اساس متفاوت با فیزیکالیسم محسوب نمیشود اما در عین حال، با آن ناسازگار است. همچنین توضیح داده میشود که عدم تمایز این پیشنهاد با فیزیکالیسم از حیث طرح کلی هستیشناختی، مزیت آن نسبت به دیدگاههای نوخاستهگرایانه بررسی شده در این مقاله محسوب میگردد.